نااطمینانی درآمد نفت، تحریم ها و نوسانات متغیرهای اقتصاد کلان کدام بخش ها بیشتر آسیب می بینند؟

عدم اطمینان از جمله عواملی است که محیط سرمایه گذاری اقتصاد ایران را متاثر میسازد؛ عوامل مختلفی در بروز این عدم اطمینان اثرگذارند.
برخی از این عوامل ریشه در ساختار سیاسی- اقتصادی کشور دارد (نظیر رانت، فساد، بوروکراسیهای گسترده، برخوردهای سلیقهای و...) و برخی دیگر ریشه در رویکرد اقتصادی دولت در روابط بین الملل و تنشهای ایجاد شده در این حوزه و عوامل برون مرزی دارد که مجموعه این عوامل میتوانند موجبات افزایش نااطمینانی در تمامي بخشهای واقعی اقتصاد را فراهم کنند و با ایجاد ناتوانی در جذب سرمایه ها، هزینه های تولید را افزایش دهند.
به گزارش صندوق بینالمللی پول، بیش از 60 درصد درآمد تجارت خارجی کشور و 40 درصد درآمد دولت ایران از بخش نفت و انرژی تامین میشود و همواره بخشی از نوسانات درآمدی نفت به سایر بخشهای اقتصاد کلان سرایت ميکند. همچنین تحریمهای اعمال شده بر اقتصاد ایران با کاهش درآمدهای ارزی و ایجاد محدودیت دسترسی به کالاهای سرمایهای و واسطهای به نوسانات متغیرهای کلان شدت بخشيدهاند.
تحریمهای نفتی از طریق محدود کردن فروش نفت و عواید حاصل از آن، نرخ ارز را به سمت بالا متاثر ميکند و این به نوبه خود منجر به افزایش هزینههای تولید ناشی از افزایش قیمت مواداولیه و کالاهای سرمایهای وارداتی شده و تولید و صادرات غیرنفتی را با محدودیت مواجه ميکند. علاوه بر اين، تحریم تامین برخی کالاهای خاص و تحریم در بخش مبادلات بینبانکی و مالی و نظایر آن موجب محدودیت دسترسی به کالاهای سرمایهای شده، بر بازار فروش محصولات صادراتی فشار وارد کرده و در مراحل بعدی آثار منفی آن به بخشهای مختلف اقتصادی سرایت ميکند؛ نوسانات درآمد نفت و عواید ارزی حاصل از آن و همچنین فشار حاصل از تحریمها بهخصوص تحریم بخش انرژی، علاوه بر سرایت به بازار ارز و بخشهای تولیدی به بازار سهام نیز منتقل ميشود.
قیمت نفت که به صورت برونزا و در بازار جهانی انرژی تعیین ميشود از طریق افزایش حجم نقدینگی و تورم موجب هدایت بخشی از نقدینگی به سمت بازار داراییها میشود. همچنین در زمینه ارتباطات متقابل نرخ ارز از دیدگاه بازار کالا و بازار سهام از دیدگاه سبد داراییها (پرتفولیو) میتوان اینگونه تحلیل کرد که در چارچوب بازار کالا، نرخ ارز در ابتدا سود واحدهای تولیدی و سپس قیمت سهام را متاثر ميکند و در چارچوب بازار سهام نیز رونق بازار سهام، بخشی از نقدینگی داخلی را به سمت این بازار سوق میدهد. همچنين فعالیت سرمایهگذاران خارجی در این بازار افزایش مییابد که در پی آن تقاضای پول داخلی ارتقا و نرخ ارز افت خواهد کرد(کشاورزحداد و معنوی، 1387). بنابراین به نظر میرسد شناسایی و پیشبینی جهت و شدت اثرات سرریز نااطمینانی درآمد نفت و تحریمها به بخش واقعی اقتصاد کلان میتواند در شناخت دقیق روابط و اثرات سرایت سرریز تکانهها به سایر بازارها به ويژه براي آگاهی سیاستگذاران، برنامهریزان و سرمایهگذاران اقتصادی و مالی بهمنظور اتخاذ تصمیم منطقی راهگشا باشد.
شواهد تجربی قابل توجهی وجود دارد که به طور علّی بیثباتی تغییرات درآمد نفت را با متغیرهایی مانند تولید ناخالص داخلی، بازدهی سهام، نرخ ارز و دیگر شاخصهای مهم اقتصاد کلان در کشورهای صادرکننده نفت پیوند میدهد (هامیلتون،1983). گروهی از مطالعات بر پایه تحلیل اثر نااطمینانی قیمت نفت بر GDP بهعنوان شاخص رشد اقتصادی بنا نهاده شدهاند که مطالعات رودریگوئز و سانچز (2005)، نارایان و اسمیت (2007)، گرونوالد (2008)، کولوگنی و منرا (2009) و ابراهیمی (1390) از این گروه هستند. همچنین گروهی دیگر مانند دورودیان و بوید(2003)، چن (2009) و فرزانگان و مارکوارد (2009) بر تاثیر تغییرات درآمد نفت بر تورم، همیلتون (2003) و رفيق، سلیم و بلوچ (2009) بر تاثیر آن بر سرمایهگذاری، هانگ، ماسولیس و استول (1996)، سادروسکی(1999) و وانگ و دیگران (2017) بر بازار سهام، راتی و حسن (2013) بر نقش آن بر انتخاب پروتفوی مناسب سبد داراییها و رجبی و جاننثاری (1390)، عرفانی و چرمگر (1393) و فرزانگان (2011) بر اثرات همزمان تکانههای نفتی بر چندین متغیر کلان اقتصادی براساس الگوهای واریانس ناهمسانی شرطی تعمیم یافته تاکید کردند.
با توجه به اینکه بخش نفت در اقتصاد ایران و درآمدهای ارزی کشور همانند اغلب کشورهای صادرکننده نفت سهم بالایی را به خود اختصاص داده است، انتظار میرود تکانههای قیمت نفت و نااطمینانی حاصله در این بازار به بخش واقعی اقتصاد سرایت کند. کاهش قیمت نفت و کاهش درآمد در کشورهای صادرکننده آن موجب محدود شدن منابع ارزی و افزایش قیمت ارز و در نتیجه رشد فزاینده هزینههای تامین مواد اولیه و کالاهای سرمایهای واحدهای تولیدی ميشود. بخشی از این فشارهای وارده بر بخش تولید از طریق افزایش صادرات غیرنفتی (ناشی از افزایش نرخ ارز) کاهش مییابد، اما اغلب بهدلیل سهم بالای بخش نفت در وصول منابع ارزی، رشد صادرات غیرنفتی ناشی از افزایش نرخ ارز، کاهش درآمد ارزی ناشی از تقلیل قیمت نفت در این کشورها را جبران نميکند.
مطالعه و تحلیل تجربی دادهها نشان میدهد که هرگاه اقتصاد ایران با کاهش قیمت (و به دنبال آن درآمد) نفت روبهرو شده است به دلیل عدم تحقق بخش قابل توجهی از منابع بودجه عمومی دولت و مواجهه آن با کسری بودجه (بهدلیل ناتوانی دولت در کاهش هزینههای جاری) درنهایت موجب کاهش مضاعف هزینههای عمرانی شده و فشار بر بخش تولید را فراهم کرده است. تامین کسری بودجه از طریق بانک مرکزی منجر به افزایش پایه پولی و نقدینگی و آثار زیانبار عواقب آن خواهد شد. افزایش درآمد نفت نیز در موارد متعددی بهدلیل عدم وجود تقاضای کافی برای خرید ارز، موجب میشود تا بخشی از ارز مازاد توسط بانک مرکزی خریداری شود که این اقدام موجب افزایش پایه پولی و حجم پول در گردش اقتصاد ميشود و بخشهای واقعی اقتصاد را متاثر ميکند.
بهدلیل وابستگی شدید کشور به درآمدهای نفت بهعنوان منبع مهم تامین بودجه و درآمدهای ارزی، بخش انرژی در مقایسه با سایر بخشهای اقتصاد کلان ایران در مقابل حوادث و تصمیمات خارجی نظیر تحریمها به نسبت آسیبپذیرتر است.
تجربه بحران ارزی اقتصاد ایران پس از بروز شرایط تحریمی لغو برجام از سوی آمریکا و تلاش در جهت کاهش صادرات نفت ایران در سال 1397را میتوان از جمله نمونههای عینی آسیبپذیری بخشهای مورد مطالعه اقتصاد ایران از تکانه تحریم مطرح کرد. تحت شرایط افزایش فشار تحریمها و بروز نااطمینانی حاصل از آن در بخشهای مختلف مورد مطالعه از کانال محدود کردن فروش نفت و عواید ارزی حاصل از آن، نرخ ارز به سمت بالا متاثر میشود و موجبات افزایش هزینههای تامین مواد اولیه و کالاهای سرمایهای واحدهای تولیدی فراهم شده در نهایت با فشار بر بخش تولید و سرریز نااطمینانی به اقتصاد ملی مواجه میشویم. همچنین به دلیل احساس عدم امنیت سرمایهگذاری در این دو بخش و کاهش دامنه سود، در مقابل بخشی از سرمایهها از بخش تولید و بازار ارز به سمت پرتفوی بازار سهام سراریز میشود. بنابراين، درک صحیح از نحوه اثرگذاری تکانههای حاصل از تحریمها و نوسانات قیمت نفت برای برنامهریزان، سیاستگذاران و سرمایهگذاران دارای اهمیت ویژهای است.
بخش تولید به نسبت دو بخش مورد مطالعه دیگر (بازار ارز و سهام) آسیبپذیرتر است. شواهد عینی، این یافته را با آسیب بخش تولید و کمبود مواد اولیه و واسطهای و همچنین کاهش دسترسی به تکنولوژی با بروز هر بار تکانههای منفی درآمدی نفت میتوان مشاهده کرد. این مطلب بر اقتصاد تک محصولی ایران و وابستگی بخش تولید به بخش نفت تاکید دارد که موجبات آسیبپذیری شدید آن از تکانههای حاصل از عوامل بیرونی از جمله نوسانات جهانی بهای نفت و تنشها در روابط سیاسی را فراهم کرده است.
با تأکید بر تایید اثرات انتقال تلاطم و سرایت اثرات نامتقارن از بخش نفت و تحریم مبنی بر انتقال اخبار بد به تمامي بخشهای مورد مطالعه بهخصوص درجه بالای آسیبپذیری بازار ارز و بخش تولید اقتصاد ایران از انعکاس تلاطم تحریم -با وجود اینکه در سالهای پس از انقلاب اسلامی بارها در نوک پیکان هدف تحریمهای متنوع قرار گرفته است- حکایت از بیتدبیری و عدم وجود برنامهریزی صحیح در زمینه جلوگیری از بروز آسیبهای ناشی از انتقال نااطمینانی دارد. بنابراين، انتظار میرود در صورت افزایش نااطمینانی درآمد نفت و بروز تحریمهایی همانند تحریم پس از برجام، اقتصاد ایران در بخش تولید و ارز با چالشی قابل توجه روبهرو شود. با توجه به سهم ناچیز فروش نفت در بازار سهام انرژی در دوره عرضه این محصول (از آبان 1397) نسبت به میزان فروش نفت قبل از تحریم و عدم توفیق این سیاست در مقابله با تحریمها برای کاهش تلاطم قیمت نفت، سیاست عرضه نفت در بازار سهام یا ارزان فروشی سهام آن برای تحقق اهداف یاد شده (افزایش درآمدهای ارزی و کاهش تلاطم نفت) قابل اتکاء نمیباشد.
شواهد تجربی کشورهای دارای سابقه بورس انرژی نظیر بورس دوبی و شیکاگو نشان می دهد یکی از اولین ملزومات ورود موفق نفت به بورس، ثبات سیاسی اقتصادی و تأمین زیرساخت های لازم نظیر فناوری آی تی پیشرفته و ... است که تضمینی برای رکود قیمت سهام این بخش و افزایش اعتماد تقاضای سرمایه گذاران جهانی و حتی بخش خصوصی است که ایران در حال حاضر از آن بهره مند نیست. لذا ضروری است سیاست گذاران و مسئولان برنامه ریزی در بخش انرژی، تدابیری را به منظور به حداقل رساندن آسیب های این نااطمینانی بر فعالیتهای اقتصاد ایران خصوصا در بازارهای مورد مطالعه اتخاذ نمایند.
با توجه به اجتنابناپذیری نوسانات درآمد نفتی و ارائه شواهد مستدل درخصوص وابستگی بالای بودجه دولت به این بخش، لازم است با هدف محدودتر کردن انتقال این تکانهها و نااطمینانی به حوزههای مختلف اقتصاد کلان بهخصوص به بخش تولید در زمینه برداشتهای صندوق ذخیره ارزی، سازوکار حقوقی روشنی تدوین شده و از استقلال نسبی برخوردار شود. همچنین ضروری است به منظور مقابله با انتقال اثر تکانهها و نااطمینانی حاصل از فشار تحریم بر بازار ارز، بانک مرکزی راهحل مناسبی در این زمینه در دست داشته باشد.
مطابق نتایج مطالعات هافبایر و همکاران (2007)، ضریب موفقیت کشورهای صادرکننده نفت در زمینه مقابله با تحریم های نفتی در سال اول اعمال تحریم 2.4 واحد، در دو سال اول اعمال تحریم 2.3 واحد می باشد و در صورت ماندگاری تحریم ها بیش از دو سال، این ضریب به 0.6 واحد کاهش می یابد (دیزجی و وان برگیجک،2013)؛ لذا در ایران در صورت طولانی شدن تحریم نفتی به بیش از دو سال پس از برجام، با توجه به پیش بینی نااطمینانی قیمت نفت به میزان حدوداً دوبرابری آن در سال 1398 و ادامه آن تا پایان سال 1400، انتظار میرود تبعات منفی شدیدتری برای اقتصاد کشور در بر داشته باشد. بنابراین وزارت نفت باید روشی را اتخاذ نماید تا صادرات نفت ایران از وابستگی به برخی مشتریان خاص رهایی یابد و به راحتی قابل تحریم نباشد و باید برای قراردادهای جدید و ساختار نوین صنعت انرژی کشور از سر چاه نفت و گاز تا عرضه به بازار، برنامهریزی هدفمند و کارآمد صورت پذیرد.
نویسنده:دکترطاهره جهانی
برچسب ها :
اقتصادی,سیاسی- نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
- نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
- نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.
ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : 0